مدیحه ی میثم مطیعی درباره نبش قبر(حجربن عدی):
این نبش قبر عقده دیرینه ی شماست
اینها گواه جنگ علیه خود خداست
وهابیان پست ،چرا بس نمی کنید؟
اندازه ی خصومت یک قوم تا کجاست؟
گیرم که نبش قبر کنیدش ،چه فایده
اینک مزار ابن عدی در قلوب ماست
یک عده آمدند پی نبش قبر «آه»
این حرف ها چقدر برای من آشناست
تاریخ چند صفحه ورق خورد تا رسید
آنجا که دور قبر غریبی سر و صداست
تا نبش قبر فاطمه راهی نداشتند
دیدند ذوالفقار به دستان مرتضی است
ذهنم دوباره رفت به جایی شبیه این
حرف مدینه نیست دگر،حرف کربلاست
ده نیزه دار دور و بر قبر کوچکی
حلقه زدند...لشگر دشمن چه بی حیاست
حالا رباب مانده و یک شیرخواره که
مثل سر حسین سرش روی نیزه هاست
ابو جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق رئیس المحدثین امامیه ، فقیه و مرجع ملقب به « ثقه الاسلام» متوفی 329ق در روستای کلین، از توابع شهر ری به دنیا آمد. تاریخ حیات او با غیبت صغری همراه شد. چون شیعه و سنی در فتاوی به او مراجعه می کردند به ثقه الاسلام شهرت یافت. بزرگواری که قریب بیست سال از عمر شریف خود را در جمع آوری احادیث و سخنان معصومین صرف نمود و کتاب « کافی» را که یکی از بزرگترین تألیفات مکتب تشیع می باشد. و به جامعه ما تقدیم نمود . با نگارش این کتاب، مکتب حدیث نگاری اهل البیت (ع) را بنا نهاد و دیگران از جمله شیخ صدوق راه او را ادامه دادند. عصر کلینی را باید عصر حدیث نامید. زیرا که نهضتی که برای فراگیری با شناخت عصر خود و موقعیت حساس زمانی، به قم شهر محدثان و شاگردان اهل البیت (ع) مهاجرت کرد. کلینی درقم با استفاده از محضر استادان بزرگی چون احمد بن عیسی اشعری، احمد بن ادریس قمی ( معروف به معلّم ) عبدالله بن جعفر حمیری، ( مؤلف کتاب قرب الاسناد) به فراگیری حدیث پرداخت . وی از محضر حدود سی و پنج نفر از اساتید بزرگ کسب علم نمود. در بین استادانش بیشترین تأثیر را از « علی بن ابراهیم قمی» پذیرفت . شخصیتی پس از کسب علم حدیث از دهها استاد و محدّث در شهر ها و روستاهای آن زمان سرانجام در بغداد اقامت گزید. شهرت وی درآن زمان چنان بود که عامه و خاصه در فتاوی به اورجوع می کردند و به همین دلیل او اولین کسی بود که به لقب « ثقه الاسلام » شهرت یافت». در بغداد و قتی که کمبود جامعه شیعه را درک کرد ودید وبا غایب شدن امام زمان(ع) و دسترس نداشتن همه شیعیان به نواب آن حضرت، جای کتابی که در بردارندة تعالیم اسلامی و شیعی می باشد، خالی است به نگاشتن کتابی در زمینه احادیث جمع آوری شده پرداخت. مجموعه کتاب « الکافی» که شامل اصول کافی ( دو جلد )، فروع کافی ( پنج جلد) و روضه کافی ( یک جلد) است در بر دارندة شانزده هزار و یکصد و نود ونه (16199) حدیث پیامبر اسلام ( علیه السلام ) و ائمه معصومین ( علیها السلام ) می باشد، کتابی است که کلینی در طی بیست سال تلاش خستگی ناپذیر به تألیف آن مؤ فق شده است. کتاب کافی مهمترین و نفیس ترین کتاب از مجموعه کتب چهار گانه حدیثی( کتب اربعه) مذهب تشیع است. این کتاب را هر کسی از دیدگاه خود بررسی کرده است. بر کافی هم فیلسوف شرح نوشته است و عارف و هم فقیه و این خود نشانة بزرگی و جامع بودن کافی است. شرح های مهم کافی عبارتند از : 1. مرآت العقول از علامه مجلسی ، که با دیدی فقهی نگاشته شده است. 2. شرح صدر المتألهین معروف به ملاصدرا که نگرشی او نگرشی فلسفس و عرفانی به احادیث است. 3. کتاب وافی نوشته ملا محسن فیض کاشانی 4. شرح ملا صالح مازندرانی روش کلینی در ترتیب احادیث هر باب این است که حدیث صحیح تر و روشن تر را در اول باب قرار داده و سپس به همین ترتیب احادیث مبهم و مجمل را ذکر کرده است. روش او را محدثان بزرگ بعدی چون شیخ طوسی در کتاب فهرست خود و نجاشی در کتاب رجال خویش برگزیدند. علاوه بر این گاهی احادیثی بدون نام محدث و راوی و با عتوان « قد قال العالم » یا « فی حدیث آخر» از کلینی نقل شده است که جمعی از عالمان این احادیث را دلیلی بر وجود ارتباط بین کلینی و امام زمان ( عج) دانسته و گفته اند « ممکن است این کتاب [کافی ] به نظر اصلاح حضرت رسیده باشد. » آثار دیگر این محدث بزرگ عبارتند از : « تعبیر الرؤیا » « الرد علی قرامطه» « رسائل الائمه (ع)» کتاب « الرجال » « فضائل القرآن » ، « العقل»، « العلم»، « التوحید» ، کتاب « الاشربه» ، کتاب « الداوجن و الراوجن». پدر شیخ کلینی، در قریه کلین نزدیک حسن آباد تهران مدفون است. خودش در سال 329ق در بغداد و فات نمود و قبرش در محل تکیه مولودیه مزار شیعیان است. به منظور تجلیل از مفاخر بزرگ ایران و جهان اسلام نام این شخصیت گرانقدر به یکی ازخیابان های شهر اصفهان دیده است.
گاهی خسته میشوی از گشتن و پرواز کردن دویدن و پرسیدن و کار کردن.آنوقت بهترین کار این است که بنشینی یک گوشه ای و نگاه کنی به افق.این نسخه همیشه جواب خستگی است.البته باید قبلش حسابی این در وآن در زده باشی که این نشستن نشود شروع ناامیدی.این افق یک روز به جای اینکه رنگ خون شود خورشید را می زاید و خورشید باتمام عظمتش از آن طلوع خواهد کرد. آنوقت چشم تو به نوری روشن میشود که خاموشی هیچ وقت به آن راه ندارد.چشمان منتظرت را به افق بدوز و
با امید زندگی کن......که او خواهد آمد......
با یک گـــل هم بهـــار میشود؛
اگر آن گــل تو باشی.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّة اللَّهِ فی اَرْضِهِ
گفتم که در فراقت ‘ عمریست بیقرارم
گفت از فراق یاران ‘ من نیز بیقرارم
گفتم بجز شما من ‘ فریادرس ندارم
گفتا بغیر شیعه من نیز کس ندارم
قالت الفاطمه «سلام الله علیها»:
طاعَتُنا نظاماً للملّة و امامَتُنا اماناً للفُرقَة...
اطاعت از ما «اهل بیت علیهم السلام»ضامن نظام دین و شریعت و امامت و رهبری ما ایمن کننده از تفرقه و جدایی است...
منبع:صحیح بخاری.ج8 .ص157
امام شناسی
وجودمبارک امام صادق «ع» نخستین وظیفه انسان اهل انتظاررا تبیین می کند:«اللهم عرفنی نفسک فانک لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک.اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک.اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی.»
شناخت امامت وامام?اولین وظیفه مومن اهل انتظاراست?که بر اساس معرفت توحیدوشناخت نبوت استوار می گردد?چون دانستیم پیامبر خلیفه خداوند است وبراساس امرووحی اوسخن میگوید وکارمی کند?آنگاه میبایست امام را در پرتو معرفت پیامبر بشناسیم وگرنه می پنداریم مس?له امامت رامیتوان تحت لوای سقیفه بسامان رسانید
از انجا که امامت جز نیابت رسالت نیست و آنکه رسول را شناخت ?به معرفت نایب او بار می یابد وچون بدین پایه رسید?مشکلات علمی وعملی اش حل خواهد شد ،یعنی وقتی به این معرفت بار یافت از مجرای امامت ونبوت به توحید مرتبط شد?آنگاه در فکر وعمل به غیر دین سر نخواهد سبرد و در تمامی عرصه های زندگی دین سالار خواهد بود.در عرصه امور اجتماعی به مردم سالاری غیر دینی تن نخواهد داد و قانون را بر محور «امر الله» خواهد دانست نه «امر الناس».
پویایی و تلاش
ادراک صحیح و روشن معنای انتظار اقتضا می کند که انسان منتظر حرکتی دایمی وتلاشی پویاداشته باشد?تابر اثر آن خود و جامعه خویش را مهیای ظهور امام منتظر «عج» سازد. فرمایش وجود مبارک امام صادق «ع»که«لیعدن احدکم لخروج القایم ولو سهما»چراغ روشنایی بخش این راه خجسته است.این انتظار عاقلانه درپرتو کلام نورانی صادق آل محمد«ع»ما را بر آن میدارد که خویش را با حرکت و تلاش در راه استعداد یابی و زمینه سازی ظهور حضرتش وفراخور خود حتی به اندازه مهیا کردن تیری?آماده حضورش سازیم.آنچه هست این تیر? گاه تیر بیان وبنان است وگاه تیری در خور سایر عرصه های علمی و نظامی.یا باید توانمند باشیم که معارف الهی را شرح وتفسیر کنیم یا با تسلط به فناوری های گوناگون در عرصه های مختلف مهیای رویارویی با آنانی باشیم که زعم خاموشی شعله فروزان وحی را در سر می پرورانند?گرچه داشتن هر دو سلاح?مطلوب تر است.آنکه به انتظاری تهی از رزم آوری مجاهده دل خوش میدارد وگمان می کند بی آمادگی برای جهاد وشهادت می توان منتظر موعود موجود بود?خیالی باطل دارد و کار انتظارش به سامان نخواهد رسید.